هفت سال

ساخت وبلاگ

درخت تنهایی که در منظره‌ای دور دست چون کالبد بی‌جان انسانی، زیر برف ایستاده... نه بریدنیست، نه سوزاندنی و نه حتی دوست نداشتنی و فراموش کردنی. دیروزها در فصلی دیگر زادگاه شکوفه‌های خوشرنگی بوده و فرداها در فصلی نزدیک، میلاد شکوفه‌های جوانی را بشارت می‌دهد و این حقیقت را فقط باغبان می‌داند و دیگر درخت‌‌های ایستاده در سرما.


هفت سال...
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 11:53

درخت تنهایی که در منظره‌ای دور دست چون کالبد بی‌جان انسانی، زیر برف ایستاده... نه بریدنیست، نه سوزاندنی و نه حتی دوست نداشتنی و فراموش کردنی. دیروزها در فصلی دیگر زادگاه شکوفه‌های خوشرنگی بوده و فرداها در فصلی نزدیک، میلاد شکوفه‌های جوانی را بشارت می‌دهد و این حقیقت را فقط باغبان می‌داند و دیگر درخت‌‌های ایستاده در سرما.


هفت سال...
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 11:53

گاهی در سنین خاصی، باور غلطی در وجود آدمیزاد شکل می گیرد مبنی بر اینکه دیگر تمام احساساتی را که یک انسان می تواند تجربه کند؛ تجربه کرده ایم... گمان می بریم از لحظه ای مشخص به بعد تمام عواطف و احساسات بوی تکرار می دهند و برای شکستن بلورِ نازک این باور، یک رویداد پیش بینی نشده کفایت می کند. تجربه ی آنچه که خیال نمی کردیم اما به وقوع پیوسته... شادی اگر قله ای داشته باشد و اندوه اگر مالکِ قله ی دیگری باشد؛ حالا و امروز... بیست و هشتم خرداد ماهِ سی  و یک سالگی ام درست در ساعت سه و بیست و شش دقیقه ی ظهر خودم را ایستاده بر هردوی این قله ها دیدم. آن اندازه شاد که توانِ پرواز تا ماه را در سلول به سلول تنم احساس می کردم و آن اندازه اندوهگین که تمام اقیانوس های جهان در زخمی که روی دلم افتاده بود؛ جا نمی شدند... و این لحظه، همان لحظه بود. زمانِ شکستنِ آن بلور... همزمان که شوقی کودکانه زیر پوستم می دوید و از نو به زندگی بازگشته بودم؛ اشک هایم را با دست های سردم از روی گونه پاک می کردم. آنچه را که دو سال و هشت ماه و بیست و نه روز منتظرش بودم؛ شنیدم. کمی پس از آن که آنچه را که همیشه وحشت از شنیدنش در من می جنبید؛ زیر گوش هایم زمزمه شد. راه چیست؟ چاره کدامست در چنین دقایق عجیبی... چندین و چند ساعت چون ماهیِ کوچکِ به خاک افتاده ای تقلا کردم. پرنده ای زخمی پشت قفسه ی سینه ام خودش را به در و دیوار کوبید. ایستاده اما زانو زده، صداهایی شبیه به فریاد به هزاران سوال در ذهنم پاسخ می دادند و من خاموش بودم. خاموش اما لبریزِ شعف. به ساحلم رسیده بودم و زیستن در این ساحل آخرین انتخابم... بهترین انتخابم شد حتی اگر هزاران شیشه ی شکسته روی شن ها ریخته باشند که باید سینه خیز از میانشان بگذرم... در هفت سال...ادامه مطلب
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 11:53

لم یقتل الحزن احدا ولکنه جعلنا فارغین من کل شی

حُزن نکشتمان اما تُهی شدیم از همه‌چیز

محمود درویش

هفت سال...
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:18

جنوبی‌ترین نقطه‌ای از ایران که تا امروز آمده‌ام... عطر شور دریا لابه‌لای موهای تشنه‌ی آفتابم... پوست کف پاهای خسته‌ام در معاشقه با شن‌های طلایی رنگ ساحل قشم. جزیره‌ی ناز در کرشمه‌ای شیرین، انگار که گل هفت سال...ادامه مطلب
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:18

در جایی از کتاب [درس‌های نیچه برای زندگی]، جان آرمسترانگ سوالاتی کوتاه اما حیاتی را به خط می‌کند که: "چگونه می‌توانیم باز خود را بیابیم؟ آدمی چگونه می‌تواند خود را بشناسد؟ آدمی چیزی مکتوم و مستور است. هفت سال...ادامه مطلب
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 145 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:18

دوم آذرماه

kurdish Lullaby

هفت سال...
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:18

یا دَلیلی عِندَ حَیرَتی

ای راهنمای من در هنگام سرگردانی

هفت سال...
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:18

مرا نکاویدمرا بکاریدمن اکنون بذری درستکار گشته‌اممرا بر الوارهای نور ببندیداز انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازیدگوش‌هایم را بگذاریدتا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنندچشمانم را گل‌میخ کنیدو بر هر هفت سال...ادامه مطلب
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:18

درک تفکر خیام، به‏ رغم سادگی گمراه‌کنندۀ آن، سخت دشوار است. به ماسۀ نرم می‏ ماند که از میان انگشتان فرو می ‏ریزد. هرچه در نگه‌داشتنش بیشتر بکوشی، زیر ظاهر دیدگاهی که در نگاه اول و از قرائت سطحی و اولی هفت سال...ادامه مطلب
ما را در سایت هفت سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sfarrokhzad بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:18